به جرات میگویم، اکثر فروشندهها نمیدانند که مشتریان براساس رفتارهای غیرکلامی (زبان بدن) آنان، قضاوت و تصمیمگیری میکنند و نه براساس آنچه فروشنده بر زبان میآورد؛ یعنی لحن و شکل سخن گفتن فروشنده، تن صدا، ژست بدن، فرم ایستادن و نشستن، برقراری تماس چشمی، خیره شدن، حرکات پلک چشم و مواردی از این دست در تصمیمگیری مشتری برای خرید، نقش موثری ایجاد میکند.
زبان بدن فروشنده
نگارنده اعتقاد دارد یک بازاریاب و فروشنده حرفهای، باید در درک زبان بدن (Body Language) و رفتار مشتری تبحر داشته باشد؛ چرا که تاثیر مهارتهای غیرکلامی (زبان بدن) پنج برابر بیشتر از مهارتهای کلامی است.
فروشندگان بدون آگاهی از مهارتهای غیرکلامی نمیتوانند یک ارتباط اثربخش با مشتریان برقرار کنند، ولی متاسفانه اکثر فروشندگان با مهارتهای غیرکلامی آشنا نیستند یا آن را جدی نمیگیرند. آگاهی از مهارتهای غیرکلامی، نقش مهم و موثری در برقراری یک ارتباط اثربخش دارد.
فروشندهای که در هنر تشخیص زبان بدن مهارت پیدا کند، بدون شک جزو فروشندگان سطح یک قرار میگیرد. با یادگیری مهارتهای غیرکلامی، با مشتریان خود بسیار موثرتر ارتباط برقرار خواهید کرد.
بازاریابها و فروشندهها باید بتوانند قضاوت صحیح و درستی از زبان غیرکلامی مشتریان خود داشته باشند. پس از یادگیری مهارتهای غیرکلامی، متوجه خواهید شد که تنها بر صحبتهای مشتری نباید تکیه کرد و براساس آن نتیجه گرفت. مشتری نیز همینگونه است و صحبتهای فروشنده را با حرکات بدن او مطابقت میدهد.
نگارنده اعتقاد دارد یک بازاریاب و فروشنده حرفهای، باید در درک زبان بدن (Body Language) و رفتار مشتری تبحر داشته باشد؛ چرا که تاثیر مهارتهای غیرکلامی (زبان بدن) پنج برابر بیشتر از مهارتهای کلامی است.
فروشندگان بدون آگاهی از مهارتهای غیرکلامی نمیتوانند یک ارتباط اثربخش با مشتریان برقرار کنند، ولی متاسفانه اکثر فروشندگان با مهارتهای غیرکلامی آشنا نیستند یا آن را جدی نمیگیرند. آگاهی از مهارتهای غیرکلامی، نقش مهم و موثری در برقراری یک ارتباط اثربخش دارد.
فروشندهای که در هنر تشخیص زبان بدن مهارت پیدا کند، بدون شک جزو فروشندگان سطح یک قرار میگیرد. با یادگیری مهارتهای غیرکلامی، با مشتریان خود بسیار موثرتر ارتباط برقرار خواهید کرد.
بازاریابها و فروشندهها باید بتوانند قضاوت صحیح و درستی از زبان غیرکلامی مشتریان خود داشته باشند. پس از یادگیری مهارتهای غیرکلامی، متوجه خواهید شد که تنها بر صحبتهای مشتری نباید تکیه کرد و براساس آن نتیجه گرفت. مشتری نیز همینگونه است و صحبتهای فروشنده را با حرکات بدن او مطابقت میدهد.
توجیه فروشندگان
فروشندگانی که با مهارتهای زبان بدن آشنا هستند و در دورههای یادگیری مهارتهای غیرکلامی شرکت میکنند، به این توانایی دست مییابند که حتی با شنیدن تن صدای یک فرد از طریق تلفن، زبان بدن او را پیشبینی کنند.
فروشندههایی که در مقابل مشتری با حالت دست به سینه ژست میگیرند و به نظر خود، ژست یک انسان مودب گرفتهاند، به طور ناخودآگاه احساس ترس یا حالت مقاومت خود را در ذهن مشتری حک میکنند؛ هرچند که اکثر فروشندهها از این نوع رفتار اطلاع چندانی ندارند و برای همین است که اکثر آنها در برخی فروشهای خود ناموفق هستند و هرگز نخواستهاند علت عدم موفقیت خود را در یک فروش از زاویه دیگری بررسی کنند. اکثر آنها خرید نکردن مشتری را براساس پیشفرضهای ذهنی خود توجیه میکنند.
برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است که با خود این جملات را میگوییم: حدس میزنم که فروشنده دروغ میگوید یا احساس میکنم آنچه فروشنده در مورد ویژگیهای کارش یا محصولات بیان میکند واقعیت ندارد. این گونه برداشتهای مشتری زمانی اتفاق میافتد که زبان بدن فروشنده و گفتارش با هم مطابقت ندارند.
فروشندگان هوشمند باید قادر باشند تضادهای بین گفتار و زبان بدن مشتری را تشخیص دهند. به طور مثال زمانی که مشتری از ارتباط با شما امتناع میکند یا حاضر به معامله با شما نیست ولی دستهایش باز است و کف دستهای خود را نشان میدهد، باید نتیجه بگیرید که وی مشتری بالقوهای است که حالت تهاجمی ندارد و با چندین بار ارتباط با وی میتوانید او را به مشتری بالفعل تبدیل کنید.
بازار پرازدحام و پیچیده امروزی
برای انجام یک فروش خوب، ممکن است کالای شما قیمت مناسب، کیفیت عالی، زمان تحویل سریع، خدمات پس از فروش، شرایط مناسب پرداخت و بسیاری از فاکتورهای مهم و تاثیرگذار در فروش را داشته باشد. حتی فروشنده دقیقا بتواند تیپ شخصیتی مشتریان را به خوبی تشخیص دهد. چه بسا فروشنده در رعایت اصول مشتریمداری نیز تا سر حد وسواس اعتقاد داشته باشد و احترام قائل شود، به گونهای حتی معتقد باشد در دنیای تجارت امروزی، مشتری صاحب کسب و کار است؛ چرا که رضایت و خشنودی او باعث بقای کسبوکارمان میشود. این طور بیان کنم که از نظر خود فروشنده، همه چیز برای یک فروش موفق آماده و مهیا باشد؛ اما فروشنده به دریافت سفارش یا فروش، موفق نشود، چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟
در بازار پرازدحام و پیچیده امروزی، تسلط و مهارت در برقراری ارتباط، یکی از عناصر کلیدی موفقیت در فروش است. بدون آگاهی از مهارتهای غیرکلامی (زبان بدن)، نمیتوانید پیامهای غیرکلامی مشتری را که ممکن است با پیامهای شفاهی او همخوانی نداشته باشد، تشخیص دهید و در نتیجه، نتوانید ارتباطی اثربخش با مشتریان برقرار کنید.
اکثر بازاریان، فروشندگان و حتی مدیران، مهارتهای غیرکلامی را جدی نمیگیرند. با جرات بیان میکنم بیشتر همین افراد، از علائم زبان بدن و تاثیر آن اطلاع چندانی ندارند و به صورت حرفهای نمیتوانند زبان بدن طرف مقابل را بفهمند؛ حال آنکه درک و تفسیر زبان بدن در مذاکرات خرید و فروش، بسیار حائز اهمیت است.
تفاوت بین فروشنده سطح یک و فروشنده معمولی
حتما برای شما مواردی پیش آمده است که برای خرید به فروشندهای مراجعه میکنید و او شروع میکند به دادن اطلاعات درباره محصول و حتی شاید با نگاه به چشمان شما، از کالای موردنظرش تایید و تمجید میکند. برای من و شما بارها پیش آمده است که گاه احساس میکنیم یا حدس میزنیم که فرد دروغ میگوید؛ یا اینکه میگویید: «نمیدانم چرا نمیتوانم حرفهایش را باور کنم.» در واقع بین زبان بدن فروشنده و گفتارش سازگاری وجود نداشته است. فروشنده سطح یک، دارای مهارت و تواناییهای لازم در این زمینه است، و بین گفتار و زبان بدن او تضادی وجود ندارد.
تفاوت بین فروشنده سطح یک و فروشنده معمولی، در مهارتهای غیرکلامی او نهفته است. ممکن است فروشنده سطح یک، در مقایسه با فروشندگان دیگر باهوشتر نباشد و از دانش آکادمیک هم برخوردار نباشد؛ اما این فروشنده قادر است علائم زبان بدن و رفتارهای غیرکلامی مشتری را به خوبی و با مهارت هر چه تمام درک کند و بفهمد که منظور مشتری چیست.
منبع: کتاب روانشناسی ارتباط با مشتری-
نوشته ابوالفضل صادقی